وبلاگ دبستان شهید ابوترابی منطقه زارچ
 
 
پنج شنبه 28 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 11:49 ::  نويسنده : دبستان شهید ابوترابی

آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی، مرجع بزرگ تقلید شیعیان ایران. او در 8 ذی القعده 1316 در روستای "گوگد" در یک فرسخی شهرستان گلپایگان متولد شد. پدرش سیدمحمدباقر گلپایگانی، مردی پرهیزگار و عالم عامل که به زهد و تقوی معروف بود. او 4 دختر داشت ولی از داشتن پسر محروم بود، زیرا هرچه پسر خدا به او داده بود، از دنیا رفته بود. از همین رو، سیدمحمدباقر، به عزم سفر به مشهد مقدس، پیاده تا آن شهر رفت و متوسل به امام رضا علیه السلام شد و از حضرت خواست که به اذن خدا، پسری به او عنایت کند. در پی این توسل و مشرف شدن به بارگاه امام هشتم، خداوند به او دو پسر می دهد که اولی همین "محمدرضا" و دومی موقع تولدش با مادر خود، هر دو از دنیا میروند. مادر آیةالله گلپایگانی «هاجر» نام داشت که در سه سالگی او، موقع زایمان فوت کرد. کنیه او "ابوالحسن" و لقبش "هبةالله، موهبت خدا" بود. این لقب و کنیه را، پدرش به تبعیت از خاندان رسالت و ائمه اطهار، برای فرزندش انتخاب کرد.

آیةالله گلپایگانی از همان دوران کودکی مقدمات علوم و سپس دروس حوزوی را نزد اساتید بزرگ فرا گرفت. استعداد قوی و خوش فهمی و نبوغ سرشاری در تحصیل علم و کسب معرفت داشت. قبل از 21 سالگی بود که در درس فقه و اصول مرحوم آیت الله حائری (مؤسس حوزه علمیه قم) شرکت میکرد و از شاگردان مبرز ایشان و پیوسته مورد توجه استادش بود. حدود 19 سال در درس ایشان حاضر بود. آیت الله حائری نیز نسبت به او، احترام خاصی داشتند و هر زمان که آقای گلپایگانی در درس استاد، ایراد و اشکال میکرد استاد (آیت الله حائری) نیز به آن ایرادات توجه کامل داشتند. خود ایشان می گوید: من در حوزه درسی استادم (حاج شیخ عبدالکریم حائری) حرف میزدم و اشکال میکردم، ولی مطلب را اول با خودم بازگو میکردم، اگر جوابی پیدا می کردم و رفع اشکال من می شد، نمی گفتم، اما اگر جوابی برای آن پیدا نمی کردم، آنوقت مطرح می کردم.

تدریس:
آیةالله گلپایگانی، بعد از گذراندن دوران تحصیل و رسیدن به مقامات علمی و معنوی، تدریس را شروع کرده و سپس سالهای متمادی که حدود 75 سال گفته شده، ادامه می دهد بیشتر از 60 سال این تدریس، مربوط به تدریس دروس خارج فقه و اصول بود. وی در زمان آیت الله بروجردی، یکی از استوانه های بزرگ علمی حوزه قم بود و در همان زمان سه تا درس خارج تدریس میکرد. آنقدر در بالا بردن سطح علمی و معنوی طلاب تلاش میکرد بطوری که میگفت: خدا را شاهد و گواه میگیرم که وقتی بعضی از طلاب را می بینم که به درس و بحث اهمیت نمی دهند، از شدت غصه تب می کنم. هیچگاه نمی شد که ایشان، درس را تعطیل کنند. حتی بیماری و کسالت ایشان هم، مانع نبود. سالی که پای او شکسته بود، درس را تعطیل نکرد و فرمود: از درس رفتن محرومم ولی الحمدلله، از درس گفتن محروم نیستم و در منزل درس را گفتند و این خود، درسی بود برای دیگران! به نقل از یکی از شاگردان ایشان که میگوید: زمانی که آیت الله گلپایگانی در محضر آیت الله حائری بود، روزی دیرتر از موعد مقرر آمد، مورد تأخیر را عذرخواهی کرد و گفت: کودک پنج ساله ای داشتم که در حوض دچار خفگی شد و من مشغول کفن و دفن او بودم، لذا کمی دیر شد.

آیت الله گلپایگانی از دیدگاه بزرگان:
1- آیت الله مکارم شیرازی نیز در مورد درس ایشان می گوید: در مکتب فقهی او، سه مطلب بسیار جلب توجه میکرد: 1- عمق نظر ایشان 2- مسئله استقلال فکری او 3- احاطه او (یعنی حضور ذهن و احاطه داشت) و یک مسئله که می گفت با مسائل دیگر می سنجید.
2- مرحوم آقابزرگ تهرانی می نویسد: ایشان امروز از علما با فضیلت قم و از مدرسین مشهور آن شهر هستند.
3- آیت الله حاج شیخ مرتضی اردکانی (صاحب کتاب غنیة الطالب فی شرح المکاسب) نقل میکند که روزی در محضر حاج شیخ عبدالکریم حائری بودم که دو سید جوان وارد شدند و آقا نسبت به آنها بسیار احترام کرد، بعد از رفتن آنها پرسیدم که اینها چه کسی بودند؟ آقا فرمودند: اینها دو نفر مجتهد عادل بودند، یکی سیداحمد خوانساری و یکی سیدمحمدرضا گلپایگانی.
4- آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری در جواب افرادی که از او می خواستند که آقای گلپایگانی را به اراک بفرستند تا عهده دار امور شرعی باشند فرمود: من میخواهم او را آقای دنیا کنم، شما می خواهید او را آقای اراک نمائید! آیةالله گلپایگانی از مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری، حاج آقارضا مسجدشاهی، محدث قمی، اجازه روایت داشتند. او با خانواده بروجردی وصلت کرد و دختر حجت الاسلام مهدی بروجردی، مشاور آیت الله حائری که خودش سهم زیادی در حوزه علمیه قم داشت، به همسری گرفت و ثمره این ازدواج سه پسر و پنج دختر بود!

وفات:
این بزرگمرد عالم تشیع، در آذرماه 1372 شمسی برابر با 1414 هـ ق، در سن 98 سالگی در شهر قم دار فانی را وداع کرد و در صحن بزرگ قم، آیت الله صافی گلپایگانی برایشان نماز خواند و در کنار استادش (حائری) در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، مدفون گشت.

اساتید:
اساتید اصلی ایشان عبارتند از:
1- سیدمحمدحسن خوانساری
2- آیت الله ملامحمدتقی گوگدی گلپایگانی
3- آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری
اساتید مقطعی ایشان عبارتند از:
1- آیت الله محمدباقر گلپایگانی
2- آیت الله محمدرضا اصفهانی نجفی
3- علامه نائینی
4- علامه محمدحسین اصفهانی
5- آیت الله العظمی بروجردی
6- محقق عراقی
7- مرجع بزرگ سیدابوالحسن اصفهانی. تمام اساتید مقطعی ایشان از فقهای بزرگ شیعه هستند.

شاگردان:
چنانچه ذکر شد بعد از مرحوم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری درس خارج ایشان از پررونق ترین درسها بود تعداد زیادی از فضلا و طلاب که اینک از نخبگان و بزرگان مکتب تشیع محسوب می شوند در درس ایشان شرکت می کردند.
1- مرحوم آیت الله مرتضی حائری یزدی (فرزند آیت الله شیخ عبدالکریم حائری)
2- مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد فکور یزدی
3- شهید مرتضی مطهری
4- شهید سیدمحمد علی قاضی طباطبایی
5- شهید دکتر بهشتی
6- شهید مدنی
7- شهید دکتر محمد مفتح
8- شهید حاج شیخ علی قدوسی
9- شهید حاج شیخ مهدی شاه آبادی
10- شهید حاج شیخ عبدالرحیم شیرازی
11- مرحوم شیخ عزیزالله نهاوندی
12- مرحوم فاضل همدانی
13- مرحوم شهید سیدنورالله طباطبایی نژاد
14- آیت الله مشکینی
15- علی اکبر هاشمی رفسنجانی
16- آیت الله جنتی
17- آیت الله مقتدایی
18- آیت الله علی احمدی میانجی
19- آیت الله کریمی جهرمی
20- آیت الله علی پناه اشتهاردی
21- آیت الله محسن حرم پناهی
22- حاج شیخ محمد واعظ زاده خراسانی
23- آیت الله علی افتخاری گلپایگانی
24- شیخ اسماعیل معزی ملایری
25- آیت الله محمدتقی ستوده
26- آیت الله غلامرضا صلواتی
27- عبدالحمید شربیانی
28- آیت الله سیدمحمدباقر ابطحی
29- آیت الله سیدمحمدعلی علوی گرگانی
30- محمد آل طه قمی
31- آیت الله حاج شیخ رضا استادی تهرانی
32- محسن قرائتی
33- آیت الله احمد آذری قمی
34- آیت الله سیدمحسن خرازی تهرانی
35- آیت الله حسین شیخ الاسلام تویسرکانی
36- آیت الله عبدالله نظری ساری

 



چهار شنبه 27 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 18:47 ::  نويسنده : دبستان شهید ابوترابی

امروزچهارشنبه مطابق است با  رحلت حضرت آیت الله بهجت عارف نامی و آخرین شاگرد  آسید علی قاضی

ت الله العظمی محمد بهجت فومنی در اواخر سال 1334 ه.ق. در خانواده‎ای دیندار و تقوا پیشه، در شهر مذهبی فومن واقع در استان گیلان، چشم به جهان گشود. هنوز 16 ماه از عمرش نگذشته بود که مادرش را از دست داد و از اوان کودکی طعم تلخ یتیمی را چشید.

کربلایی محمود بهجت، پدر آیت الله بهجت از مردان مورد اعتماد شهر فومن بود و در ضمن اشتغال به کسب و کار، به رتق و فتق امور مردم می‎پرداخت و اسناد مهم و قباله‎ها به گواهی ایشان می‎رسید. وی اهل ادب و از ذوق سرشاری برخوردار بوده و مشتاقانه در مراثی اهل بیت علیهم‎السلام به ویژه حضرت ابا عبدالله الحسین علیه‎السلام شعر می‎سرود، مرثیه‎های جانگدازی که اکنون پس از نیم قرن هنوز زبانزد مداحان آن سامان است.

آیت الله بهجت در کودکی تحت تربیت پدری چنین که دلسوخته اهل بیت علیهم‎السلام به ویژه سیدالشهداء علیه‎السلام بود، و نیز با شرکت در مجالس حسینی و بهره‎مندی از انوار آن بار آمد. از همان کودکی از بازی‎های کودکانه پرهیز می‎کرد و آثار نبوغ و انوار ایمان در چهره‎اش نمایان بود، و عشق فوق العاده به کسب علم و دانش در رفتارش جلوه‎گر.

از جمله سخنانی که از زبان مبارکش درباره خود فرمود، این است که در ضمن سخنی به مناسبت تجلیل از مقام معنوی استاد خود حضرت آیت الله نائینی(ره) فرمود:

«من در ایام نوجوانی در نماز جماعت ایشان شرکت می‎نمودم، و از حالات ایشان چیزهایی را درک می‎کردم.»

نحوه تحصیلات ایشان

تحصیلات ابتدایی را در مکتب‎خانه فومن به پایان برد، و پس از آن در همان شهر به تحصیل علوم دینی ‌پرداخت.

به هر حال، روح کمال‎جو و جان تشنه او تاب نیاورد و پس از طی دوران مقدماتی تحصیلات دینی در شهر فومن، به سال 1348 ه.ق. هنگامی که تقریباً 14 سال از عمر شریفش می‎گذشت به عراق مشرّف شد و در کربلای معلّی اقامت‌ گزید.

بنا به گفته یکی از شاگردان نزدیک ایشان، معظّم له خود به مناسبتی فرمودند:

«بیش از یک سال از اقامتم در کربلا گذشته بود که مکلّف شدم.»

بدینسان، آیت الله بهجت حدود چهار سال در کربلای معلّی می‎ماند و از فیوضات سیدالشهداء علیه‎السلام استفاده نموده و به تهذیب نفس می‎پردازد و در طی این مدت بخش زیادی از کتاب‎های فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ آن دیار مطهّر می‌خواند.

در سال 1352ه.ق. برای ادامه تحصیل به نجف اشرف مشرّف می‎گردد و قسمت‎های پایانی سطح را در محضر آیات عظام از آن جمله مرحوم آیت الله آقا شیخ مرتضی طالقانی به پایان می‎رساند.

یکی از شاگردان آیت الله بهجت می‎گوید: در سال‎های متمادی که در درس ایشان شرکت می‎جویم هرگز نشنیده‎ام که جز در موارد نادر درباره خود مطلبی فرموده باشد. از جمله سخنانی که از زبان مبارکش درباره خود فرمود، این است که در ضمن سخنی به مناسبت تجلیل از مقام معنوی استاد خود حضرت آیت الله نائینی(ره) فرمود:

«من در ایام نوجوانی در نماز جماعت ایشان شرکت می‎نمودم، و از حالات ایشان چیزهایی را درک می‎کردم.»

وی در زمره شاگردان حضرت آیت الله سید علی قاضی(ره) در آمده و در صدد کسب معرفت از ایشان بر می‎آید، و در سن 18 سالگی به محضر پر فیض عارف کامل حضرت آیت الله سید علی آقای قاضی بار می‎یابد، و مورد ملاطفت و عنایات ویژه آن استاد معظّم قرار می‎گیرد و در عنفوان جوانی چندان مراحل عرفان را سپری می‎کند که غبطه دیگران را بر می‎انگیزد.

استادان بر جسته فقه و اصول

آیت الله بهجت پس از اتمام دوره سطح، و درک محضر استادان بزرگی چون آیات عظام: آقا سید ابوالحسن اصفهانی(ره)، آقا ضیاء عراقی(ره)، و میرزای نائینی(ره)، به حوزه گرانقدر و پر محتوای آیتِ حقّ حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی(ره)، معروف به کمپانی وارد شد و در محضر آن علامه کبیر به تکمیل نظریات فقهی و اصولی خویش پرداخت، و به یاری استعداد درخشان و تأییدات الهی از تفکرات عمیق و ظریف و دقیق مرحوم علامه کمپانی، که دارای فکری سریع و متحرک و همراه با تیزبینی بوده، بهره‎ها برد.

آیت الله محمد تقی مصباح درباره استفاده آیت الله بهجت از استادان خود می‎گوید:

«در فقه بیشتر از مرحوم آقا شیخ محمد کاظم شیرازی - که از شاگردان مرحوم میرزا محمد تقی شیرازی و از استادان بسیار برجسته نجف اشرف بود - استفاده کرده، و در اصول از مرحوم آقای نائینی، و سپس بیشتر از مرحوم آقا شیخ محمد حسین کمپانی اصفهانی فایده برده بودند، هم مدّت استفاده‎شان از مرحوم اصفهانی بیشتر بود و هم استفاده‎های جنبی دیگر.»

 

سیر و سلوک و عرفان

آیت الله بهجت، در ضمن تحصیل و پیش از دوران بلوغ، به تهذیب نفس و استکمال معنوی همّت گمارده، و در کربلا در تفحّص استاد و مربی اخلاقی بر آمده و به وجود آقای قاضی که در نجف بوده پی می‎برد. و پس از مشرف شدن به نجف اشرف از استاد برجسته خویش آیت الله شیخ محمد حسین اصفهانی کمپانی استفاده‎های اخلاقی می‎نماید.

آیت الله مصباح در این باره می‎گوید:

«پیدا بود که از نظر رفتار هم خیلی تحت تأثیر مرحوم آقا شیخ محمد حسین اصفهانی بودند، چون گاهی مطالبی را از ایشان با اعجابی خاص نقل می‎کردند، و بعد نمونه‎هایش را ما در رفتار خود ایشان می‎دیدیم. پیدا بود که این استاد در شکل گرفتن شخصیت معنوی ایشان تأثیر بسزایی داشته است.»

همچنین در درس‎های اخلاقی آقا سید عبدالغفار در نجف اشرف شرکت جسته و از آن استفاده می‎نموده، تا این که در زمره شاگردان حضرت آیت الله سید علی قاضی(ره) در آمده و در صدد کسب معرفت از ایشان بر می‎آید، و در سن 18 سالگی به محضر پر فیض عارف کامل حضرت آیت الله سید علی آقای قاضی بار می‎یابد، و مورد ملاطفت و عنایات ویژه آن استاد معظّم قرار می‎گیرد و در عنفوان جوانی چندان مراحل عرفان را سپری می‎کند که غبطه دیگران را بر می‎انگیزد.

 

تبحر ایشان در فلسفه

آیت الله بهجت، اشارات ابن سینا و اسفار ملاصدرا را نزد مرحوم آیت الله سید حسن بادکوبه‎ای فرا گرفته است.

آیة الله بهجت

مقام مرجعیت

با این که ایشان فقیهی شناخته شده‎اند و بیش از سی سال است که اشتغال به تدریس خارج فقه و اصول دارند، ولی همواره از پذیرش مرجعیت سر باز زده‎اند.

آقای مصباح درباره علت پذیرش مرجعیت از سوی ایشان و نیز پیرامون عدم تغییر وضعیت آیت الله بهجت بعد از مرجعیت می‎گوید:

«بعد از مرجعیت منزل آیت الله بهجت هیچ تغییری نکرده است، ملاقات و پذیرایی از بازدید کنندگان در منزل امکان ندارد لذا در اعیاد و ایام سوگواری، در مسجد فاطمیه از ملاقات کنندگان پذیرایی می‎شود. اصولاً قبول مرجعیت ایشان به نظر من یکی از کرامات ایشان است، یعنی شرایط زندگی ایشان آن هم در سن هشتاد سالگی به هیچ وجه ایجاب نمی‎کرد که زیر بار چنین مسؤلیتی برود، و کسانی که با ایشان آشنایی داشتند هیچ وقت حدس نمی‎زدند که امکان داشته باشد آقا یک وقتی حاضر بشوند پرچم مرجعیت را به دوش بکشند و مسولیتش را قبول بکنند. و بدون شک جز احساس یک وظیفه متعین چیزی باعث نشد که ایشان این مسؤلیت را بپذیرند. و باید گفت که رفتار ایشان در این زمان با این وارستگی و پارسایی، حجت را بر دیگران تمام می‎کند که می‎شود در عین مرجعیت با سادگی زندگی کرد، بدون این که تغییری در لباس، خوراک، مسکن، خانه و شرایط زندگی پیش بیاید.»

بعد از فوت مرحوم اراکی و پیام جامعه مدرسین و اطلاع از انتشار اسمشان فرمودند: «فتاوای بنده را در اختیار کسی قرار ندهید. از ایشان توضیح خواسته شد فرمودند: صبر کنید، همه رساله خود را نشر دهند، بعدها اگر کسی ماند و از دیگران تقلید نکرد و فقط خواست از ما تقلید کند آن وقت فتاوی را منتشر کنید» چندین ماه پس از این رخداد رساله ایشان توسط بعضی از اهل لبنان به چاپ رسید.

تا اینکه بعد از فوت مرحوم آقای سید احمد خوانساری(ره) جلد اول و دوم کتاب «ذخیره العباد» (جامع المسائل کنونی) را به قلم خود تصحیح و در اختیار خواص گذاشتند، و پیش از فوت مرجع عالیقدر حضرت آیه الله العظمی اراکی(ره) اجازه نشر رساله عملیه خویش را دادند، سرانجام وقتی جامعه مدرسین با انتشار اطلاعیه‎ای هفت نفر از آن جمله حضرت آیه الله العظمی بهجت را به عنوان مرجع تقلید معرفی کرد و عده‎ای از علمای دیگر از جمله آیت الله مشکینی و آیت الله جوادی آملی و ... مرجعیت ایشان را اعلام کردند، به دنبال درخواست‎های مصرانه و مکرر راضی شدند تا رساله عملیه ایشان در تیراژ وسیع به چاپ برسد، با این حال از نوشتن نام خویش بر روی جلد کتاب دریغ ورزیدند.

در همین ارتباط یکی از مرتبطین ایشان می‎گوید: ایشان پیش از درگذشت آیت الله العظمی اراکی چون مطلع شدند جامعه مدرسین نظر به معرفی ایشان را دارند پیغام دادند که راضی نیستم اسمی از بنده برده شود.

بعد از فوت مرحوم اراکی و پیام جامعه مدرسین و اطلاع از انتشار اسمشان فرمودند: «فتاوای بنده را در اختیار کسی قرار ندهید. از ایشان توضیح خواسته شد فرمودند: صبر کنید، همه رساله خود را نشر دهند، بعدها اگر کسی ماند و از دیگران تقلید نکرد و فقط خواست از ما تقلید کند آن وقت فتاوی را منتشر کنید» چندین ماه پس از این رخداد رساله ایشان توسط بعضی از اهل لبنان به چاپ رسید.

ایشان بعد از تکمیل دروس، در سال 1363 ه.ق. موافق با 1324 ه.ش. به ایران مراجعت کرده و چند ماهی در موطن خود فومن اقامت گزید و بعداً در حالی که آماده بازگشت به حوزه علمیه نجف اشرف بود، قصد زیارت حرم مطهر حضرت معصومه علیهاالسلام و اطّلاع یافتن از وضعیت حوزه قم را کرد، ولی در طول چند ماهی که در قم توقف کرده بود، خبر رحلت استادان بزرگ نجف، یکی پس از دیگری شنیده می شد، لذا ایشان تصمیم گرفت که در شهر مقدس قم اقامت ‌کند.

در قم از محضر آیت الله العضمی حجت کوه کمره‎ای استفاده کرده و در بین شاگردان آن فقید سعید درخشید. چند ماهی از اقامت حضرت آیه الله العظمی بروجردی در قم نگذشته بود که آیت الله بهجت وارد قم شد، و همچون حضرات آیات عظام امام خمینی، گلپایگانی و ... به درس فقید سعید مرحوم بروجردی حاضر شد.

آیت الله بهجت در همان ایام که در درس آیات عظام اصفهانی، کمپانی و شیرازی حضور می‎یافت، ضمن تهذیب نفس و تعلم، به تعلیم هم می پرداخت و سطوح عالیه را در نجف اشرف تدریس می‎کرد. پس از هجرت به قم نیز پیوسته این روال را ادامه می‎دادند. در رابطه با تدریس خارج فقه توسط ایشان نیز در مجموع می‎توا ن گفت که ایشان بیش از چهل سال است که به تدریس خارج فقه و اصول اشتغال دارند و به واسطه شهرت گریزی غالباً در منزل تدریس کرده است، و فضلای گرانقدری سالیان دراز از محضر پر فیض ایشان بهره برده‎اند.

 

شیوه تدریس

آیت الله مصباح در مورد روش تدریس ایشان می گوید:

« ایشان در بیان مطالب سعی می کردند ابتدا مسأله را از روی کتاب شیخ انصاری قدس سره مطرح کنند، و بعد هر کجا مطلب قابل توجهی از دیگران مخصوصاً از صاحب جواهر قدس سره در طهارت، و از مرحوم حاج آقا رضا همدانی و دیگران مطالب برجسته ای داشتند آن را نقل می کردند، و بعد هر جا خود ایشان نظر خاصی داشتند آن را بیان می کردند. این شیوه از یک طرف باعث این می شد که انسان از نظر استادان بزرگ در یک موضوع آگاه بشود و در عین حال صرفه جویی در وقت می شد. استادان دیگر هم برای تدریس شیوه های جالبی داشتند که شاید برای مبتدی مفیدتر بود که هر مطلب را از هر استاد جداگانه طرح می کردند، ولی خوب این باعث می شد که وقت بیشتری گرفته بشود و احیاناً مطالبی تکرار بشود.

چند ماهی از اقامت حضرت آیه الله العظمی بروجردی در قم نگذشته بود که آیت الله بهجت وارد قم شد، و همچون حضرات آیات عظام امام خمینی، گلپایگانی و ... به درس فقید سعید مرحوم بروجردی حاضر شد.

در ضمن تدریس، در میان نکته هایی که از خود ایشان ما استفاده می کردیم و طبعاً بعضی از این نکته ها چیزهایی بود که ایشان از استادانشان شفاهاً دریافت کرده بودند، به مطالب بسیار ارزنده و عمیق و دارای دقتهای کم نظیری بر می خوردیم. »

 

جایگاه علمی

گواهی استادان و هم دوره‎ای‎ها و نیز شاگردان برجسته که بخشی از آن در ذیل می‎آید نمایانگر دقت نظر و نبوغ برجستگی علمی ایشان است: از آن جمله گویند:

روزی ایشان در درس کفایه یکی از شاگردانِ مرحوم آخوند خراسانی به نحوه تقریر مطالب آخوند خراسانی توسط استاد اعتراض می‎کند، ولی با توجه به این که از همه طلاب شرکت کننده در درس کم سن‎تر بوده در جلسه بعدی پیش از حضور استاد مورد اعتراض و انتقاد شدید شاگردان دیگر قرار می‎گیرد، ولی در آن هنگام ناگهان استاد وارد می‎شود و متوجه اعتراض شاگردان به ایشان می‎گردد. سپس خطاب به آنان می‎فرماید: «با آقای بهجت کاری نداشته باشید.» همه ساکت می‎شوند آنگاه استاد ادامه می‎دهد: «دیشب که تقریرات درس مرحوم آخوند را مطالعه می‎کردم متوجه شدم که حقّ با ایشان است» و پس از این سخن، از جدیت و نبوغ آیت الله بهجت تمجید می‎نماید.

مرحوم علامه محمدتقی جعفری می‎گوید:

«آن هنگام که در خدمت آقا شیخ کاظم شیرازی مکاسب می‎خواندیم، آیت الله بهجت نیز که اینک در قم اقامت دارند، در درس ایشان شرکت می‎نمودند، خوب یادم هست که وقتی ایشان اشکال می‎کردند آقا شیخ کاظم با تمام قوا متوجه می‎شد، یعنی خیلی دقیق و عمیق به اشکالات آقای بهجت توجه می‎کرد، و همان موقع ایشان در نجف به فضل و عرفان شناخته شده بود.»

آیت الله مشکینی می‎گوید:

«ایشان از جهت علمی (هم در فقه و هم در اصول) در یک مرتبه خیلی بالایی در میان فقهای شیعه قرار دارند.»

حجة السلام والمسلمین امجد می‎گوید:

«ایشان در علمیت در افق اعلی است. فقیهی است بسیار بزرگ، و معتقدم که باید مجتهدین پای درسشان باشند تا نکته بگیرند و بفهمند، و حق این است که درس خارج را باید امثال آیت الله بهجت بگویند نه آنهایی که به نقل اقوال بسنده می‎کنند.»

شهید بزرگوار استاد مطهری(ره) نیز به درس ایشان عنایت خاصّی داشتند. آیت الله محمد حسین احمدی یزدی در این رابطه می‎گوید:

«آیت الله شهید مطهری درباره درس آیت الله بهجت به ما خیلی سفارش می‎کرد و می‎فرمود: حتماً در درس ایشان شرکت کنید مخصوصاً در اصول، چون آقای بهجت درس آقا شیخ محمدحسین اصفهانی را دیده حتماً در درس ایشان شرکت کنید.»

 

تالیفات ایشان

حضرت آیت الله بهجت دارای تألیفات متعددی در فقه و اصول هستند که خود برای چاپ اکثر آنها اقدام نکرده‎اند، و گاه به کسانی که می‎خواهند آنها را حتی با غیر وجوه شرعیه چاپ کنند، اجازه نمی‎دادند و می‎فرمودند: هنوز بسیاری از کتاب‎های علمای بزرگ سال‎هاست که به گونه خطی مانده است، آنها را چاپ کنید نوبت اینها دیر نشده است.

فهرست عمده تألیفات ایشان که برخی نیز با اصرار و پشتکاری برخی از شاگردانشان به چاپ رسیده، عبارتند از:

الف) کتاب‎های چاپ شده:

1. رساله توضیح المسائل ( فارسی و عربی )

2. مناسک حجّ

دو کتاب فوق توسط برخی از فضلا بر اساس فتاوی ایشان تألیف و پس از تأیید آقا به چاپ رسیده است.

3. وسیله النجاة

این کتاب در بردارنده نظرات فقهی ایشان در اکثر ابواب فقه است که در متن وسیله النجاه آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی(ره) گنجانده شده و نهایتاً جلد نخست آن با تأیید ایشان به چاپ رسیده است.

4. جامع المسائل

این کتاب مجموعه حواشی ایشان بر کتاب « ذخیره العباد» استادش آیت الله العظمی محمد حسین غروی اصفهانی، و نیز تکمیل آن تا آخر فقه می باشد، که قسمتهایی از آن ابتدا با نام « ذخیره العباد» با حروفچینی نه چندان زیبا و در تعداد نسخه اندک در اختیار برخی از شاگردان و خواصّ ایشان قرار گرفت، و بعداً جلد اول از این مجموعه که قرار است در پنج مجلد به چاپ برسد، به خاطر کثرت فروع فقهی که توسط حضرت آیت الله بهجت بر اصل کتاب افزوده شده و جامعیت آن « جامعُ المسائل » نام گرفته و به همت برخی از شاگردان ایشان به چاپ رسید.

ب) تألیفات آماده چاپ و نشر:

1. جلد اول از کتاب صلوة

آیت الله بهجت در این کتاب با سبکی ویژه و تلخیص مطالب به ترتیب مباحث

«جواهر الکلام» به بیان نظریات نو و ابتکاری خویش پرداخته اند.

2. جلد اول از دوره اصول

این کتاب تقریبا" به ترتیب « کفایه الاصول» نگارش یافته است، و بارها توسط ایشان مورد مداقّه و تجدید نظر قرار گرفته، و نظریاتی نو در بسیاری از مباحث اصول را در بردارد.

3. تعلیقه بر مناسک شیخ انصاری

این کتاب در بردارنده نظرات ایشان درباره مناسک حجّ می باشد.

ج) تألیفاتی که هنوز اقدام به چاپ آنها نشده است:

1. بقیه مجلّدات دوره اصول

2. حاشیه بر مکاسب شیخ انصاری

که به ترتیب مکاسب شیخ انصاری(ره) از اول تا انجام، و پس از اتمام آن ادامه مباحثی که در مکاسب مطرح نشده بر اساس متن « شرائع الاسلام » نگارش یافته است، ایشان در این دوره از مباحث فقهی نظرات جدیدی را ارائه داده اند.

3. دوره طهارت

در این کتاب نیز آیت الله بهجت بسان دوره « کتاب الصلوة » به ترتیب مباحث

« جواهر الکلام» با تلخیص و نو آوری نظرات خویش را مطرح نموده اند.

4. بقیه مجلّدات دوره کتاب الصلوة

همچنین ایشان در تألیف سفینة البحار با مرحوم حاج شیخ عباس قمی (ره) همکاری داشته اند، و قسمت زیادی از سفینة البحار خطی، به خط ایشان نوشته شده است.

معرفی شاگردان    

با توجه به اینکه ایشان به خاطر شهرت گریزی عمدتاً در منزل خود تدریس می کردند، با وجود این افراد بسیاری از محضر آن جناب استفاده کرده‎اند که برخی از آنان خود صاحب رساله و فتوا می‎باشند، اینک نام بعضی دیگر از آنان را با حذف القاب ذکر می‎کنیم:

1. محمد تقی مصباح یزدی.

2. عبدالمجید رشید پور.

3. سید مهدی روحانی.

4. علی پهلوانی تهرانی.

5. مختار امینیان.

6. محمدهادی فقهی.

7. هادی قدس.

8. محمود امجد.

9. محمد ایمانی.

10. محمد حسن احمدی فقیه یزدی.

11. محمد حسین احمدی فقیه یزدی.

12- مسعودی خمینی

13- سید رضا خسروشاهی.

14- حسن لاهوتی

15- عزیز علیاری

16- سید محمد مؤمنی

17- حسین مفیدی

18- جواد محمد زاده تهرانی

19- سید صابر مازندرانی

20- شهید نمازی شیرازی .



صفحه قبل 1 صفحه بعد

درباره وبلاگ


به وبلاگ دبستان شهید ابوترابی خوش آمدید
آخرین مطالب


ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 45
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 48
بازدید ماه : 65
بازدید کل : 48821
تعداد مطالب : 14
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1